سفارش تبلیغ
صبا ویژن

... نیمه جان از عشق و غم بی کسی , ای خدا به فریادم میرسی ؟

تمام متنهای این وب از خودمه پس کپی برداری نکن لدفن ؛ ممنون

نگاهش کردمو در حالی ک اشک و لبخند ب صورتم داشتم بهش گفتم
میتونیم با هم بمونیم ؟ پرسید : مگه میشناسمت ؟!!
گفتم : چ زود فراموشم کردی .....

و از آن روز شد ک من باهاش موندم
درسته ی وقتایی اذیتم می کنه اما دوسش دارم

حتی در نبودش حس میکنم پیشمه
خیلی خوب مونده با همه ی سختیای دور و برم

همیشه یجوری باهام درگیره و سر ب سرم میزاره
ی روز باهم شادیم ی روز غم ی روز بیش و ی روز کم

اما مهم اینه ک پا ب پام تا الان اومده و خواهد اومد
راستی اسمشو نگفتم , خاطرس ♥ ...
خاطره ای ک همیشه تو ذهنم میمونه و با وجودم آمیختس


+نوشته شده در شنبه 91/12/12ساعت 12:31 صبحتوسط Half_Life | | نظر

عشق من ب تو ... مثه هوای بارونیس
وقتی ک یادت میوفتم ...
میشه روی گونه هام خیس (*~*)


+نوشته شده در شنبه 91/12/12ساعت 12:30 صبحتوسط Half_Life | | نظر

سیگارم سیگارای قدیم
نع نع ؛ شاید بهتره بگم دردم دردای قدیم
آره این بهتره؛خیلی بهتر


+نوشته شده در شنبه 91/12/12ساعت 12:24 صبحتوسط Half_Life | | نظر

خاطراتم برای خودشان کیمیاگری شده اند
مو سپید میکنند ...
حتی جانم را میستانند و زنده ام میکنند ...


+نوشته شده در شنبه 91/12/12ساعت 12:23 صبحتوسط Half_Life | | نظر

چقدر خنده دار است ...
شناسنامه ام را میگویم !
امشب نگاهش میکردم؛عجیب بود
صفحه ی وفاتش سفید است
با اینکه
سالهاست ک من "مرده ام"
حیف ک گریه کنی ندارم
راستی
چند میگیری گریه کنی ؟!!


+نوشته شده در شنبه 91/12/12ساعت 12:21 صبحتوسط Half_Life | | نظر

<      1   2   3      >